از نمادهای زیبا و خلاقانه پیشینیان ما در مسیرهای بلند ارتباطی و مالرو مناطق کوهستانی ایجاد نمادهائی از کوپه های سنگی در نخستین دیدرس مزار شخصیتهای مقدس و منتسب به امامان شیعی بوده است که همواره با ترمیم و احیای مداوم توسط چاربیداران در راه و مردم مسافر پابرجا بود.
برخی ازاین زیارت نامه در دیدرس یک مزار و برخی دو یا چند مزار را نمایندگی میکردند که به این دسته اخیر عنوان کته زیارت نامه اطلاق میشد. چاربیداران و مسافران همراه با رسیدن به این نمادها صلوات میفرستادند و با قرائت فاتحه و ادای احترام خستگی و رنج سفر از تن بدر کرده و نیروئی تازه به جسم و جان میدادند. شبح این زیارت نامه ها در فضای مه گرفته راههای پرپیچ و دشوار کوهستان امید و شوری دوباره بر چشمان می نشاند و رهروان خسته را تا دوردستهای دور که آن مزار جای داشت به پرواز در میاورد که اکثرا بر فراز کوههای سر به فلک کشیده و صعب العبور واقع بودند و دسترسی به آن و حضور در جوار برای بسیاری امکان پذیر نمیشد. اینک اگر حافظه یاری کند این زیارت نامه ها را از مسیر مالرو دزبن به الیت و دلیر را به ترتیب ازسمت دزبن برخواهیم شمرد .
اولین زیارت نامه به محض رویت و دیدرس مزاری بر فراز کوه اولا به نام اولای اقا در محدوده میچردره با کوپه سنگ چینی شده در حاشیه راه بنا شده بود و در نزدیکی دزماکوتی برای امامزاده خلیل پولادکوه دومین نماد برپا شده بود سومین نماد برای امامزادگان فضل و فاضل در پیچ انجیل حالک نزدیک آفرین و چهارمین بعد از آفرین برای امامزادگان فضل و فاضل از سمت مقابل (یعنی برای مسیر الیت به دزبن) پنجمین در روی گرده پائین چاکبزه برای مزار زرین کوه بوده است یکی از کته زیارت نامه ها بر روی یال منتهی به چتردره برپا شده بود که برای مزار زرینکوه و گردگولک برای مسیر رفت و برگشت را نمایندگی میکرد که هنوز هم بعنوان آدرس نزد سالخورده ها کاربرد دارد و آخرین زیارت نامه بر روی تپه اسپلوسر برای امامزاده احمدرضا و زینب رضا ساخته شده بود . البته در مسیر الیت و دلیر به اسپه رو هم بر روی گزدنه پای نرگس کش هم زیارت نامه بزرگی هم اکنون برپاست که سه مزار زرینکوه و گردگولک و اقا احمدرضا را پوشش میدهد. این نمادها همچون دکل های امروزی رابطه معنوی انسانهای مومن را با دنیای روح پیوند میداد و جانها را از پلشتی میزدود رابطه پاک و بی الایش که سرشار از بی ریائی و دلنشین بود. این نمادها همچنین نشانگر ابتکار و خلاقیت بشر در ادوار گذشته بود که چگونه با هوش و درایت بر رفع نیازهای خویش از ساده ترین روش بهره می جستند.
اسکندرمیردار
استاد دکتر منوچهر ستوده از نام آوران عرصه جغرافیای تاریخی و گرد آورنده و ویراستاری تاریخ طبرستان و رویان ونویسنده کتاب ده جلدی از استارا تا استراباد و از مفاخر بشری وفرزند راستین مازندران در سن ۱۰۳ سالگی در بیمارستان چالوس دار فانی را وداع گفته .
ایشان حق بزرگی به گردن همه دلسوزان فرهنگ بشری وبویژه تاریخ و جغرافیای تاریخی گیلان ومازندران وگلستان و اهالی کوهستان (الیت و دلیر) دارند روانش شاد ویادش گرامی باد
با نهایت تاسف و تاثر سومین و هفتمین روز در گذشت مرحوم مغفور شادروان جمشید توپا ابراهیمی را به اطلاع کلیه بستگان و آشنایان میرساند.
به همین مناسبت مجلس ختمی روز سه شنبه ۱۳۹۵/۰۱/۱۷ از ساعت سه الی پنج بعدازظهر در مسجد امام حسن عسگری (ع) منعقد میگردد .
برای شادی روح آنمرحوم مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی از خداوند بزرگ مسئلت داریم.
بهار و تنگ ماهی های قرمز
هوای هفت سین و سادگی ها
شب تحویل سال و فال حافظ
شب شور وشب دلدادگی ها
بهار و شادی و شوق شکفتن
صدای نم نم بارون زیبا
دل هر عاشقی پروانه می شه
به عشق لاله های سرخ صحرا
زمین از باغ فروردین که رد شد
بهار آیینه ی اردیبهشته
همون جایی که سعدی شعر هاشو
رو برگ سبز نارنجا نوشته
بهار ای دختر ناز طبیعت
لباس سبز گلدارت مبارک
دوباره اومدی و شادی اومد
گل بابونه تکرارت مبارک
کلیامKeleyam وشکو بزا
ترنم باد بهاری صدای امیدوار کوه نشین را به گوش دشتی میرساند، پیامی درآستانه هر بهار در راه، (کلیام وشکو بزا) .و دشتی شیفته را تا سرحد تمنای وصال به شوق می آورد که بربوم خیال نقشی بنشاند و همچون اعجاز کلام شیخ قطب رویانی شاهی را بنده دل کرده و سپاه بگذارد و به دیار پرواز کند تا بهار کوهستان را لاجرعه تا انتها سرکشد. کیلیام این گل پیشاهنگ بهار شجاعانه رنگی بر دارِ برپا شده زمین نشانده تا نخستین رنگی باشد از فرش رنگین بهار، که در تار و پودش نقش صحنه بزمگاهییست با کاروانی از یاران بهار، اینسو رقص پروانه ای تی تی های (هلی دار) وسوئی دیگر کولو کولو (اساکEssak ) نقش می گذارد تا کولو کولو برف مانده در پایش آب شود. خورشید پرتو خویش را چونان شولای چوپانان بربام میکشد تا از ناودان خانه ها اشک زمستان جاری شود و حصارهای یخین و ترک خورده سرما را یکی پس از دیگری فرو ریزد تا سبزه از محبس گچی دیجور رها شده بهار را گریزی نباشد. آری این بهار را چاره ای نیست تا از دل بزداید اندوه شکارچی حصارچال را که روزها کل پوست بردوش ابدال بهاری در راه بود که سلانه سلانه از پای کوه بالا میامد اما گمان واهی ونادرست برادرش چشمانی را که امید نور میداد خاموش ساخت .آری این بهار را گریزی نیست تا به فراموشی سپارد تجربه تلخ پیرچوپانی را که گاو گلارش را با قبای پاره اش بزرگ کرد تا بهار شیر به پلایش هدیه دهد اما گرگهای بی رحم روزگار گلا را درید، تا کوهی و دشتی بخود آیند و بهار را پاسبانی کنند و سبزه را تا چمنگاه مقصود همراه باشند زیرا کهنه گی در کمین نشسته اند.
دروازه دلهایتان را بگشائید مادرمه مج خوش قدم پشت در است یک سینی آرزوهای خوب در دست دارد، سبزه هایتان هماره سبز باشد
اسکندرمیردار
۱-کیلیام با نام فارسی خریق از خانواده آلالگان گل زرد رنگی که زودتر از هر گلی نوید بهار میدهد و در کوهستان میروید
۲-اساک نوعی سبزی کوهی از خانواده اسفناج که بهترین هدیه از جانب کوهی ها برای دشتی هاست و با آن آش و خورش تره درست میکنند
۳-کولو کولو یعنی جقه جقه یا تکه تکه
۴-هلی دار به درخت آلوچه میگویند
۵-گلار نام گاو از اشعار امیری
۶-شیخ قطب چالوسی شاعر طبری گوی قرن ۵ و ۶ که شعر طبری بهار و شکار او در وصف مناطق کوهستان موجب گردید تا اسپهبد مازندران و حاگم رویان شبانه محاصره قلعه اسماعیلیان را رها کرده و هوای دیار کنند.
با عرض تسلیت بمناسبت فرا رسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و عرض پوزش از همه عزیزان بازدید کننده بدلیل نقص فنی که در دیتاسنتر بوجود آمده بود بخشی از اطلاعات سایت دچار مشکل و از بین رفت چنانچه پست و یا کامنتی را قبلا در صفحه سایت مطالعه کرده و الان در سایت مشاهده نمیکنید فقط بخاطر اختلالات دیتا سنتر میباشد .
از همراهی همیشگی شما عزیزان سپاسگزارم.
نماشون سَر، سر دمبه شِه صداره
دل خواینه که من بخوندم طالباره
مه بسوته دل شو که وونه ویشاره
خواینه بوینه شِه سحر روجاره
آخرین دیدگاهها