ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

تماس با ما

۲۴

اردیبهشت

از الیت تا کاورد

فروردین سال 1392 با یکی از دوستان به همراه خانواده به روستای الیت رفته و کلی از طبیعت بهاری کوهستان لذت بردیم نمیدانم چرا هر دفعه که به کوهستان میروم طبیعت را متفاوتتر نسبت به قبل می بینم هنوز نفهمیدم این خاصیت همه روستاها و مناطق کوهستانی است یا مربوط به علاقه شدید ما نسبت به الیت .

 

به هر حال پس از بازگشت به چالوس تصمیم گرفتیم به سمت گرگان و بندر ترکمن سفر کنیم چون تا حال به آن منطقه نرفته بودیم همچنین در طول مسیر سری هم به ساری بزنیم چون مدتی میشد که بنده از طریق تلفن توانسته بودم با آموزگار کلاس اول ابتداییم سرکار خانوم ناهید رشیدی که سال 1359 زحمت آموزش ما را تو مدرسه شهید حسینعلی توپا ابراهیمی روستای تجن کلا علیا کشیده بود تماس داشته باشم و این بهانه ای شد برای سفر دوباره ما .

حوالی عصر وقتی به ساری و آدرس منزل معلم مون رسیدیم حس غریبی پیدا کردم چون 33 سال از اون تاریخ گذشته بود نمیدونستم چه اتفاقی خواهد افتاد  آیا کاردرستیه که با خانواده اومدم , اصلا خانواده آنها چطور؟

با هزار اما و اگرهای  دیگر زنگ در را زدیم پس از معرفی خودمان بنده خدا با سرعت به استقبال ما آمد و به گرمی از ما دعوت نمود , بله خودش بود با همون مهربانی و سادگی خیلی خوشحال شده بودم ولی از دل اون خبر نداشتم وقتی وارد منزلشان شدیم با استقبال گرم همسرشان جناب آقای میرعبدالله سیار کاوردی مواجه شدیم که بعدا فهمیدم که ایشان دبیر بازنشسته و علاوه بر آن نویسنده توانایی هم هستند فرزندانشان هم یکی یکی به جمع ما اضافه شدند ,چه صمیمیتی واقعا لذت بردیم البته از یک چنین زوج فرهنگی هم انتظاری جز این نمیتوان داشت .

از همه جا صحبت شد کیف, کفش, مدرسه, کتاب, دانش آموزان, همکلاسیها,  کوچ و ییلاق وقتی صحبت از ییلاق شد از ما خواستند که با همدیگر به کاورد برویم کاورد روستایی است از توابع شهمیرزاد استان سمنان . از آنجا که ییلاق برای ما معنی الیت و کوهستان را میدهد پذیرفتیم  و فردای آنروز صبح اول وقت به سمت کاورد براه افتادیم .

حوالی ظهر به روستای کاورد رسیدیم اگرچه ما با هوای کوهستان مانوس بودیم ولی طبیعت کوهستانی کاورد آرامش خاصی داشت که برایمان جذاب بود رودخانه کوچک و زیبایی از وسط روستا عبور میکرد و پس از گذشت از تنگه و از میان سنگها و صخرهها آبشار زیبایی بوجود آورده بود با دیدن این منظره به یاد رودخانه الیت و تنگه تنگه غلت و آبشار بزرگ پایین دست آن افتادم کوههای اطراف روستای کاور بیشتر صخره ای بوده و باغهای آبادی در اطراف رودخانه دیده میشد .

نکته جالب این بود که تقریبا اسامی بکاررفته در آنجا شباهت زیادی با اسامی محلی ما داشت .

هنگام بازگشت آقای سیاری لطف فرموده ویکی از کتابهای خودشان را به نام ادبیات در هاله ای از عرفان را به عنوان عیدی و یادگاری به ما دادند که باعث شادی مضاعف ما گردید .

در پایان تصاویری از روستاهای الیت و کاورد تقدیم به شما عزیزان همیشه همراه

 

IMG_0212IMG_0215IMG_0211IMG_4640IMG_0269IMG_0272IMG_0268

 

IMG_0275   IMG_0263IMG_0262IMG_0267IMG_0258CIMG4565CIMG4597CIMG4545IMG_06911IMG_4634        IMG_4633     IMG_0958 CIMG4574 CIMG4596

۲ نظر در “از الیت تا کاورد

  1. عباس كيادليري گفت:

    کودکی

    یـادم آمد شوق روزگار کودکی، مستی بهار کودکی
    یـادم آمد آن همه صفای دل که بود، خفته در کنارکودکی
    رنگ گل جمال دیگر در چمن داشت آسمان جلال دیگر، پیش من داشت
    شوروحال کودکی ، برنگردد، دریغا قیل وقال کودکی ،برنگردد، دریغا
    چشم من همه رنگی فریبا بود دل دورازحسد من شکیبا بود
    نه مرا سوز سینه بود نه دلم جای کینه بود
    وروحال کودکی ، برنگردد، دریغا قیل وقال کودکی ،برنگردد، دریغا
    روز و شب دعای من بوده با خدای من
    کـزکـــرم کند حاجتم روا آنچه مانده ازعمرمن به جا
    گیرد وپس دهد به من دمی مستی ، کودکانۀ ، مرا ،
    شوروحال کودکی ، برنگردد، دریغا قیل وقال کودکی ،برنگردد، دریغا
    ممنون از حرکت و کار خوب جنابعالی که نه تنها موجب شادی خود بلکه اثر عمیقی بر معلم خود و شاید هر کسی بویی از اهلیت برده باشد گذاشتید.

  2. پرستو گفت:

    متن بسیار زیبا و دلنشینی بود.برای ما هم دیدار شما مایه ی خوشحالیست..ممنون از لطف شما.به امید دیدار دوباره ی شما و خانواده ی مهربانتان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فيسبوک اینستاگرام تلگرام