مراسم باران
از انجا که اساس معیشت و کشاورزی بر پایه آب است، بنابر این کم و یا زیاد بودن باران و آب مشکلاتی را ایجاد می کند. اگر باران کم ببارد و دچار کمبود آب بشوند مراسم خاصی را به جای می آورند تا خداوند دعای انها را مستجاب کرده و باران بفرستد. و اگر بارندگی زیاد باشد برای اینکه باران بند بیاید مراسم خاص دیگری را به جا می اورند.
مراسم باران خواهی :
مراسم هایی که برای تمنای باران داشتند به شرح زیر بود:
اهالی روستا همگی به امامزاده, مسجد یا میدان بزرگ روستا می روند دعا می کنند و بزرگ محل و یا سید بزرگوری و یا روحانی و ملای محل روپوش قرآن (قرآن جومه ) را خیس (می شستند) و به شاخه درختی آویزان میکند و بر این باور بودند که تا جلد قرآن خشک شود به لطف خدا باران خواهد آمد.
گاهی نیز اهالی محل با پختن شیر برنج نذری (شیر آش ) و خواندن دعا و روضه از خداوند طلب باران میکردند.
در بعضی مواقع سر (جمجمه) اسبی را پیدا میکردند و به آب می انداختند تا باران ببارد.
آفتاب خواهی :
اگر بارندگی زیاد باشد برای این که باران بند بیاید نام چهل کچل را بر کاغذ می نویسند و آن را به بندی آویزان می کنند تا باد بخورد و باران قطع شود و یا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و در آمدن خورشید می کنند.
یکی از مراسم بسیار زیبا که در گذشته های دور برای باران خواهی در این منطقه مرسوم بود بدین شرح بود که سه نفر از اهالی روستا لباس مخصوصی می پوشیدند یکی از این سه نفر چند زنگوله به کمر می بست نفر دوم برای نواختن آهنگ خاصی ظرف حلبی در دست میگرفت و نفر سوم با همراهی با آنها ایفای نقش میکرد مراسم بدین شرح بود .
شخصی که حلب در دست داشت با نواختن آهنگ شروع به خواندن آواز میکرد و نفری که زنگوله به کمر داشت شروع به رقص و پایکوبی میکرد و با همین وضعیت به در خانه های مردم روستا میرفتند با ورود به حیاط خانه و خارج شدن صاحب خانه شخصی که زنگوله به کمر داشت با خواندن (آی خورمیا, آی خورمیا … من درشومه قهر خدا ) به نشانه قهر از باران زیاد قصد خروج از حیاط خانه را میکرد در اینجا شخص دیگر با گفتن (نشو نشو افتاب بیما ) مانع از خروج او میشد در این هنگام صاحب خانه هدیه ای برای آنها می آورد که نفر سوم (جا دارک) وظیفه جمع آوری این هدایا و حمل آنها را داشت هدایا چیزهایی همانند تخم مرغ , برنج , سکه پول و یا چیزهای دیگری که در توان صاحبخانه بود و هیچ باید هایی در این باره وجود نداشت.
با اجرای این مراسم بر این باور بودند که لطف خدا شامل حالشان شده و باران بند خواهد آمد .
برچسبها: آیین سنتی
۲ نظر در “مراسم باران”
باران میبارد…
به دعای کدامین مان نمیدانم…
من همینقدر میدانم:
که باران صدای پای اجابت است…
و خدا با همه جبروتش دارد ناز میخرد
نیاز کن…
سلام،
نمیدانم چرا همیشه یاد گرفتیم که بیشتر انتقاد کنیم تا پیشنهاد سازنده بدهیم.
نه این که انتقاد همیشه بد است و کارساز نیست؛ منظور این است که با دیدن
زحمات شخصی که حداقل یاد و خاطری را زنده نگه می دارد در ابتدا بهتر است راه
حلی برای بهتر شدن این مجموعه بدهیم.
جدای از شناختی که از تک تک دوستان و هم محلی ها، بهتر بگویم فامیل ها و آشنایان عزیز دارم، برای همه یک حس مشترکی نسبت به اصل و نسب و به جایی که به شکلی به آن تعلق داریم، وجود دارد.
دست به قلم و اندیشمند زیاد داریم ولی نمی دانم چرا در این میدان خبری از آنها نیست تا همه و همه دست به دست هم بدهیم و کمک حال عزیزی باشیم که بانی این کار شده است.
به هر حال اوّل به بانی این وبلاگ و بعد به همه عزیزانی که نظر و یا نوشته ای می دهند یک خدا قوت گفته و بعد دست همه را دورادور می بوسم.
اردتمند همه شما: میردار