ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

تماس با ما

۱۸

تیر

قورمه و طرز تهیه آن

قورمه یک کلمه ترکی است به معنای برشته شده یا سرخ شده در واقع قورمه یک روش برای نگهداری گوشت است در ایام قدیم که نه یخچال بود نه فریزر و نه همانند الان قصابی که همیشه گوشت داشته باشد مردمان مناظق مختلف برای نگهداری گوشت مخصوصا برای فصل زمستان از روشهای مختلفی مانند نمک سود ، دودی و خشک کردن اسفاده میکردند .

در منطقه کوهستان شهرستان چالوس هم برای نگهداری گوشت رسم بر این بود که گوسفند و یا گوسفندانی را بسته به نیاز و جمعیت خانواده سر بریده و تمامی گوشت ها را به قطعات کوچک درآورده ابتدا پخته و سپس آنرا با چربی گوشت و دنبه سرخ میکردند و درون شکمبه گوسفند و یا خم و … میریختند و هر وقت لازم داشتند آز آن استفاده میکردند با این روش  برای مدتی احتاجشان به گوشت را برآورده میکردند .

 4123

۴ نظر در “قورمه و طرز تهیه آن

  1. بهروز شمس‌پور گفت:

    اسماعیل جان سلام
    ما که در منطقه قشلاق چالوس -پری‌آباد- زندگی می‌کردیم هم قورمه درست می‌کردیم . خوردن جِزک قورمه مزه‌ای دیگر داشت. یادش بخیر.

  2. بهروز شمس‌پور گفت:

    به علی میردار منصور پناهی (از دیار دل عالم، کرمون):
    علی‌جان! من پسر عمه اسماعیل‌جان، نمی‌شناسمت ، ولی با این کرمون گفتنت حسی عجیبی پیدا می‌کنم. نمی‌دانم حسِ سال‌های غربتم است یا یاد از حمام گنجعلی‌خان.
    قصه از اینجا شروع می‌شود که سال ۶۲ ، چابهار برای کار می‌روم و برادرم-محمدرضا- به کرمان یا بقول شما کرمون به سربازی. مرخصی‌هایمان با هم تلاقی ندارد و حدود دو سال همدیگر را ندیده بودیم . از چابهار برای کار به یزد می‌روم و بعد از ۱۱ روز که استراحتی ۳ روزه داشتم به کرمون شما می‌روم تا برادرم را ببینم . به دژبانی پادگان می‌روم. دژبانی منو نگاه کرد و جلو آمد و گفت شما برادر شمس‌پور هستید ؟ بله هستم . او کجاست؟ جواب می‌دهد : یک هفته‌ای به جبهه کردستان اعزام شده. از او از دوستان نزدیک و چالوسی از جمله شعبان سام‌دلیری -بچه تازه‌آباد- می‌پرسم . او مرا نزد آنها می‌برد. بعد از ساعاتی خوش با چالوسی‌ها به شهر می‌رویم. آنها مرا به حمام گنجعلی‌خان می‌برند. وقتی وارد شدم سلام کردم بعد متوجه شدم آنها مجسمه‌ای بیش نیستند. خوب جاهای مختلف را نگاه کردیم و بیرون آمدیم. اتفاق عجیب این بود که من آنقدر مجسمه‌-زده-شده‌بودم که آدمهای زنده‌ی نشسته کنار میدان کرمان را مجسمه می‌دیدم. یادش بخیر. امیدوارم غریبِ تَندِرس بوییه.

  3. سینااسفندیاری گفت:

    سلام. خیلی خوش مزه بود.

  4. علي ميردارمنصورپناهي (ازديار دل عالم كرمون) گفت:

    سلام و صد سلام به آقای عزیزم، جناب شمس پور،
    خوشحالم که شما نیزازجمله هم ولایتی هایی هستید که سفری به دیار کرمون داشتید.
    من تقریباً ٢٠ ساله در این دیارم و دلخوش به اهل دلان. به قول کرمونی ها ” منزل خودتونه”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فيسبوک اینستاگرام تلگرام