ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

تماس با ما

۱۸

تیر

سیرجارک

عصر تابستان ۱۳۷۴ در الیت خانه داش جهانگیر میردار به اتفاق داش اسکندر میردار و آقا بهروز حیدریان- داماد ما -هستیم که صحبت از ماهی و ماهیگیری می‌شود. ماهیگیری، تفریحی که عاشقانه دوستش دارم و هرگز حتی از گفتگو و تماشایش خسته نمی‌شوم. در دریا‌های شمال و جنوب ، در بعضی از دریاچه‌های ایران و در رودخانه‌های قشلاقی چالوس با قلاب ماهیگیری کرده بودم ولی هرگز از نزدیک شاهد صید ماهی‌قز‌ل‌آلا آن هم خال قرمز نبودم.

تصمیم گرفته می‌شود برای صید تِلاجی به سیرجارک برویم . سیرجارک دره‌ پایین آفرین در شرق الیت است که از آنجا برای صید تِلاجی تا الیت تقریباً یک روز زمان می‌برد.سه دستگاه دَرزِن به همراه نان و پنیر و گوجه و خیار و لوازم مربوط به چای را در کوله پشتی‌ای جای دادیم و با داسی در هوایی مه‌آلود به سمت سیرجارک حرکت کردیم. سه دستگاه دَرزِن، بسیار ساده و ابتدایی هستند . دودستگاه آن که در دست داش‌جهانگیر و داش‌اسکندر است، نی‌شان از نوع خیزران، با نایلون نمره ۲۵ بطول ۹۰ سانتی‌متر و قلاب نمره ۷ پایه بلند و سُربی اندازه نخود که ۱۰ سانتی‌متر بالاتر از قلاب پرس شده است نسبت به دستگاه دَرزِن داماد بذله‌گو ما -بهروز- که نی‌اش بقول او شبیه کِرک‌زَن شیش است، از کلاس بالاتری برخوردار می‌باشند. هنگامه تصادف قطار‌های روز و شب و در حالی که نم‌نم باران هم می‌بارد به سیرجارک می‌رسیم. داش‌جهانگیر که در این کار با تجربه‌تر است، مُختاباد ما می‌شود و دستورات لازم را برای سپری کردن شب می‌دهد. اول ساخت کومه‌ای است که از خیس شدن ناشی از باران در امان باشیم. چهار اصله پایه‌ چوبیِ دو شاخ بطول حدود ۵/۱متر فراهم می‌شود و در مساحتی به ابعاد ۱*۵/ ۱مترمربع کوبیده می‌شود. حولاهایی برای سقف و اطرافش تهیه می‌شود و سپس شاخه‌های برگ‌دار درختان را روی سقف و اطراف کومه می گذاریم و روی شاخه‌ها هم حولاهایی قرار دادیم تا در امان باد باشد. هیزم بقدر کافی جمع‌آوری می کنیم که مختاباد فریاد می‌زند : فانوس! فانوس! . هاج و واج می مانیم . ما که فانوسی بهمراه نداریم . داد می زند : چرا وِر و وِر منو نگاه می کنید ؟! برید اِشکِر جمع کنید تا در پرتو آن بتوانیم شام بخوریم و شب‌نشینی کنیم . اِشکِر هم فراهم می‌شود.همه اینکارها نیم‌ساعته به اتمام رسید. آتش را بیرون و نزدیک کومه می‌افروزیم و در روشنایی فانوسِ اِشکِری شام و چای صرف می‌کنیم. سپس شب‌نشینی را با حل کردن مشکلات سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و مخصوصاً ورزشی مملکت بپایان می‌رسانیم. و فارغ‌البال سر بر بالین سنگی می گذاریم و می‌خوابیم. ( خو-ر- بالش نَوینه، وشنا-ر- خورش) سپیده نزده بود که ناشتایی مختصری می‌خوریم و بساط‌مان را جمع می کنیم و ماهیگیر ها -داش‌جهانگیر،داش‌ اسکندر و زِما بهروز- دَرزِن به دست شروع به ماهیگیری می کنند ، من هم کوله پشتی به پشت از پی‌شان راه می‌افتم . مختاباد: بهروز، ما را جلو نزن تلاجی ترسو است و فرار می‌کند .زِما بهروز، تو پشت سر ما حرکت کن و حوضچه‌هایی که رد می‌کنیم دَرزِن بنداز. اسکندر تو اونور رودخانه را بزن من هم اینور. تلاجی‌های خال قرمز از ۱۰ سانتی تا ۲۰ سانتی یکی ، یکی توسط دو ماهیگیر اصلی-داش جهانگیر و داش اسکندر- صید می‌شود . گاهی زما بهروز هم صدا می‌زند بیا ماهی را بگیر. من به حرکات ماهیگیرها و کجا انداختن دَرزِن توجه می‌کنم تا بیاموزم و آموختم مهمترین چیز در صید قزل‌آلا نترساندن ماهی حتی از سایه است و اگر این مسئله را رعایت کنی ، با توجه به دهان گشادش صیدش حتمی‌ست. وقت ناهار می‌شود پیشنهاد کباب کردن ماهی را می‌دهم . داش‌اسکندر مخالف است و می‌گوید : بعد از پایان صید که دُ‌ نگت را گرفتی می‌توانی هر کاری بکنی! داش‌جهانگیر می‌گوید: ای بابا اینجا هم دُ نگ! بهروز، ور دار کباب کن. چند قطعه تلاجی تمیز می‌کنم و با آتشی که افروخته بودم کبابشان می‌کنم و همگی با لذّت فراوان میل می کنیم . من حتی تیغ‌های ستون‌مهره تلاجی را کمی روی آتش گذاشتم و کِرچ کردم و خوردم. به به! بعد از ناهار به صید ادامه می‌دهیم و ساعت حدود ۳ بعدازظهر به پایین اِسپه‌اُ می‌رسیم و ماهیگیری، با صید کمی بیش از ۱۰۰قطعه تلاجی به پایان می‌رسد.

تِلاجی: ماهی‌هایی که اندازه‌شان بیش از ۲۵ سانتی‌متر بیشتر نمی‌شود مانند اصلک، سیاه‌کولی، … اینجا مقصود قزل‌آلای خال قرمز رودخانه دلیر و الیت است.

دُرزِن: قلاب ماهیگیری، در بعضی روستاها وَل‌دَرزِن گفته می‌شود.

کِرک‌زَنِ‌شیش: ترکه مخصوص رماندن مرغ و خروس

مُختاباد: بزرگِ دامداری‌ صحرایی(گَتِ‌سِره)

اِشکِر: شاخه‌های خشک و نازک درختان

خو-ر- بالش نَوینه، وشنا-ر-خورش: ضرب‌المثل مازندرانی، اگر خواب داشته باشی بالشی نیاز نیست و اگر واقعاً گرسنه هستی غذایت خورشت نمی‌خواهد.

زِما: داماد

دُ نگ: یک ششم مِلک، دانشجویان سهم مساوی در خرج و مخارج را اصطلاحاً دُنگ می‌گویند.

کِرچ: سوخاری

حولا: چوب‌های بلند به قطر تقریبی ۵ سانتی‌متر

By: بهروز شمس‌پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فيسبوک اینستاگرام تلگرام