ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

تماس با ما

۶

تیر

دل نوشته دوستان

مطالبی را که در این پست  می خوانید توسط یکی از دوستدارن و علاقمندان به فرهنگ کوهستان خصوصا روستای الیت برای این وبلاگ ارسال گردید دل نوشته ای بر اساس خاطرات ایام کودکی که عیناً در این قسمت گنجانده شده است من از این دوست عزیز صمیمانه سپاسگزارم .

چنانچه شما عزیزان هم مایل به درج مطلب در این وبلاگ هستید میتوانید مطالب خود را به آدرس ایمیلEsmansouri@yahoo.com  ارسال نمایید.

سلام

خودت عزیزی، ایده هایت عزیزه، زحمت هات هم که بیشماره.

به هر حال هر جا باشیم غیر از جایی که بهش تعلق داریم دلتنگ خواهیم بود و دلتنگ.

دلتنگ هر چیزی که به شکلی بتواند یاد و خاطری از ما را به یادمان بیاورد.

خاطرات خیلی عجیبند ؛گاهی اوقات می خندیم ،به روزهای که گریه می کردیم !

گاهی گریه می کنیم ؛به یاد روزهایی که می خندیدیم …!!!

چه عاشقانه نوشت شریعتى:”من تو را دوست دارم و تو دیگرى را و دیگرى دیگرى را …” و در این میان همه تنهاییم.

ولی شما باور کن که به یادم می آوری همه آنچه و همه آنانی را که دوست دارم و دوست میداشتم.

با این روال  همه و همه از هم دور می شوند و دور؛ چه به واسطه ازدواج و چه کار در غربت، دیگر که می تواند سوسوی فانوس “گردگلک” را به یاد بیاورد؟

دیگر که می تواند تمامی اتفاقات شیرین و تلخ گذشته را که بزرگی چون “مشهدی ذبیح توپا نمساوی”  با آن لحن دلنشین و شوخ و با احساسش بیان می کرد را به فراموشی نسپارد؟

دیگر نسل جدید چگونه می تواند عمق مطالب و عمق زندگی را که در دل یک عکس از یک کلبه گلی مخروبه نهفته است را زنده کند؟

نی زدن “مطلب توپا اسفندیاری” را که یادآوری می کرد گوشه ای از این ده “ون دار”ی هست و گله گوسفندی که حد احساسات، دلتنگی، عاشقی و خستگی چوپان آن با صدای نی به گوش همه می رسید و حال حاضر نی زدن فرزندان نسل جدید به لوله کاغذی بند است که همه احساسات، دلتنگی، عاشقی و خستگی را همراه با دودی به اعماق وجودشان فرو می برند.

چیزهایی را به تکرار به یاد می آورم تا از یادم نرود:

برق آب و شانه زلف های مواج خدابخش توپا اسفندیاری؛  

لبخند خان محل را که بعد از چیدن گردو و یا سیب از باغش به تمامی نوجوانان محل ارزانی می داشت؛

صدای نوحه سرایی حاج نورالله میردار، حاج امان الله توپا ابراهیمی، علی احمد توپا اسفندیاری و همه بزرگان دیگر؛

گاهی باور کن از یک طرف محل خانه به خانه را در افکارم سرکشی می کنم و احوالی می پرسم.

معماری مشهدی هدایت توپاابراهیمی، تعویض تخته بام خانه های گلی (لَت) توسط سید یحیی و سید هاشم محمدی، خرید جنس های هر چند با سابقه از مغازه خاله جمیله،

مفهوم “کمین اقلندی” را از دایی مشهدی اسدالله یاد گرفتم که هر بار از من می‏پرسید،

خواب کوتاه “مشهدی صادق توپا حیدری” در بین راه الیت در زمان “کوچ” و تویوتای سفیدش،

بوسه های آبدار و چسبان دایی میرزا احمد و مشهدی اشرف توپا اسفندیاری؛

خاطراتی از کودکی پدر مرحومم را، حتی زمانی که لالایی را در گهواره اش تجربه می کرد ،از زبان کدخدای بزرگوار محل می شنیدم که لذت گفتارش با هاله های دود چپقش بیشتر می شد. خدا همه رفتگان را همنشین بزرگان دین عزیز اسلام نماید. آمین

همه و همه یاد و خاطری که از الیت دارم.

باز هم خدا قوت.

راستی فرار بچه دبستانی های محل از صدای موتور دایی “گل آقا” را یادت هست.

ارادتمند:

علی میردار منصور پناهی

 

برچسب‌ها: نوشته های دوستان

۸ نظر در “دل نوشته دوستان

  1. نورمحمد و نادر توپا اسفندیاری گفت:

    باتشکر از شما که بار دیگر زمزمه های گوشنواز خاطرات را دردلمان زنده کردید.

    1. Abinayi گفت:

      That’s a potisng full of insight!

  2. ستار تو پا اسفندياري گفت:

    سلام -مهندس با نوشته هایت در عالم خیال چند سالی به عقب برگشتم .کاش میشد زمان را به همین راحتی به عقب برگرداند راستی سخنرانی حاج آقا ربیع -نماز عید فطر حاج نورالله -نوحه سرایی ملا علی بابا و… همه را بیاد آوردم .یاد شیرزنانی چون خاله نرجیس خاله فاطمه خاله غنچه و… ومادرانمان که با رفتنشان محبت هم از میانمان رخت بر بست را با ذکر فاتحه ای گرامی داشتم .ماهم در همین نزدیکی از عشق الیت میسوزیم بگذار با خاطره هایش زندگی کنیم و تاسف از این که این میراث گرانبها را نتوانستیم به فرزندانمان انتقال دهیم اگر چند روزی به الیت برویم فقط غریبه ها را میبینیم یا فامیلهایی که در فکر مساحی و فروش و تقسیم زمین اند راستی مگر نمی گفتیم ملک ناموس ماست!! دیگر خاله نرجیس نیست که بگوید -آّب ییلاق سازیگار- … به پهلوان سلیمان که هنوز هم حاضر نیست حتی به فرزندانش تکیه کند توسط فردی که هیچ هویتی در الیت ندارد با همراهی بعضی از فامیلها تهدید می کنند که نباید گاو داشته باشی چون میخواهم زنبور نگه دارم .

  3. عباس کیادلیری گفت:

    بسیار یاداوری خوبی بود به ویژه انانی که همه مطالب را لمس کردند و روزگاری با ان زندگی کردن.

    1. Satish گفت:

      THX that’s a great aneswr!

  4. قربان گفت:

    سلام نمیدانم چه بگویم عشق کردم ازاین همه عشق و صفا ازصراحت بیانتان هر کس دوست دارد با سلیقه خود از نوشته های زیبایت برداشت کند و چون من از دل با صفایت خبر دارم از شما سپاسگزارم علی اقا ،از دوست عزیزم اقا اسماعیل هم ممنونم که در راه اشاعه فرهنگ کوهستان مخصوصا الیت قدم برمیدارد .
    سپاسگزارم

    1. Serri گفت:

      That’s rlelay thinking at a high level

  5. Alexandra گفت:

    Lot of smarts in that ponstig!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فيسبوک اینستاگرام تلگرام