اندر حکایت دریا خوارگی
مومن توپا ابراهیمی
خواب اصحاب کهف چرت من است
آب دریای خزر قورت من است
پیش از این آهن خوار ، زمین خوار ، مال مردم خوار و جنگل خوار شنیده بودیم و هیچ معلوم نبود اولین بار چه کسانی از این واژگان مرکب برای بیان مقصود خود بهره برده اند .هر کسانی که بودند الحق و الانصاف به اعتبار این کلمات ، پرده از روی مقصود به خوبی برگرفتند و به آسانی به مخاطب خود فهمانیدند که وقتی می گویند : «آهن خوار» مقصود کسی است که با هزارترفند و شیوه مشروع و نامشروع ، قانونی و غیر قانونی همه آهن های تولیدی و وارداتی را به نوعی به طرف منافع سودا گرانه ی خود سمت و سو می دهد و از رسیدن آن با نرخ عادلانه و به روش آسان به دست مصرف کنندگان خوردپا جلوگیری می کند .به همین سیاق می توان واژه های« زمین خوار» ،« جنگل خوار» و… را معنی کرد و تحلیل و تفسیر نمود.
به تازگی واژه «دریاخوار» نیز به دایره واژگانی این نوع خورندگان و چرندگان افزوده شد، دکتر قاسم احمدی که قبل از در اختیار گرفتن کرسی مجلس صاحب کرسی استادی در عرصه دانش بود ابداع کننده ی این واژه است .ایشان با استفاده از بضاعت ارزشمند زبان فارسی متاخر کلمه ای پدید آورد که پیش از این احیانا با چند جمله بیان مقصود می گردید.مثلا گفته میشد :متجاوزین به حریم دریا با رفتار ناخوشایند خود منافع عمومی را نادیده می گیرند وقع علیهذا…
«دریاخوار» آن هم از نوع خزری آن مصداق مصرع دوم بیت عنوان مطلب است که قرن ها پیش از این شاعر در وصف دریاخوارگان سروده بود .با وجود این سند به نظز می رسد پدیده ی دریا خوارگی چندان تازگی ندارد اما اما شیوه ی خوارش متفاوت بود.
حال که فهمیدیم دریاخوار محترم همان کسی است که دریای خزر یک قورت اوست یا به عبارتی دیگر با یک قلپ آن را می بلعد این خطر چنان جدی است که باز هم تنها دکتر احمدی است که اعلام میدارد : « میترسم تا چند سال دیگر نه دریا را ببینیم نه جنگل را» جناب دکتر احمدی نگرانی به جایی دارند زیرا مادامی که متولیان حفظ دریا و جنگل خود بزرگ ترین آسیب زنندگان آن هستند ودر قبال نابودی این دوعنصر طبیعی خود را به خواب می زنند تحقق محو کامل جنگل های خزری و دریایش چندان بدور از ذهن نیست.
البته جای نگرانی برای خالی ماندن حفره ی برجای مانده ی ناشی از خشک شدن دریای مازندران نیست! زیرا ظاهرا پیش بینی های لازم به عمل آمده و دو رودخانه مهم چالوس رود و سرد آبرود یکی به بهانه ایجاد بزرگراه و دیگری شست و شوی شن ماسه مدام از کوه می شویند و به دریا می ریزند . سکوت ادارات متولی که خواب اصحاب کهف چرت آنها شده ظاهرا به این دلیل است که لابد در رقابت با وسعت جلگه های مازندران شرقی و گیلان غربی می خواهند با آبرفت مصنوعی این دورود اندکی هم که شده بر وسعت جلگه باریکه ی این قسمت بیفزایند!؟!.دریاخواران محترم نیز می خوردند و پیش می تازند تا زمین هایی که سر از آب به در می کند بی صاحب نماند.
۲ نظر در “اندر حکایت دریا خوارگی”
اسماعیل جان سلام خسته نباشید
مطلب جالبی بود دست آقا مومن هم درد نکند. فقط باید عرض کنم جدا از اینکه عدهای با پسروی آب دریا و ریختن سنگهای بزرگ ، دریاخوارگی میکنند اکثر صاحبان ویلاهای ساحلی ، سواحل را جزء حریم خودشان میدانند و قدم زدن یا ماهیگیری در آن مناطق ممنوع است.
جالب بود، و متاسفانه آدمی که خواب است را می شود بیدار کرد ولی وای به حال روزی که کسی خود را به خواب بزند
متاسفانه تا منافع شخصی مان درگیر موضوعی نگردد بی تفاوت از کنار ان می گذریم ولی تا کوچکترین نفعمان در آن باشد!؟
سپاس از شما