امام خمینی (ره) چگونه خانه دار شدند؟!
حضرت امام در خاطراتش درباره چگونه خانه دار شدنشان می فرمایند: خانه ای در محله یخچال قاضی اجاره کرده بودیم, این خانه چندمین خانه اجاره ای بود که تعویض می کردیم, یک روز « صاحب خانه آمد و گفت: مشکلی دارم و باید این خانه را بفروشم و شما برای تخلیه چند روز فرصت دارید. من در حال خروج از خانه با خون سردی به خانم جریان را منتقل کردم, خانم از شنیدن ماجرا بر خلاف بارهای پیشین ناگهان با ناراحتی نشستند و گفتند: من دیگر نمی توانم از این همه جابجایی و تعویض خانه خسته شدم

حقیقت این بود که گمان نمی کردم, جابه جایی خانه برای خانم دشوار باشد, زیرا خانم هرگز اظهار  ناراحتی نکرده بود. امام در ادامه فرمودند  چیزی نگفتم با اندوه بیرون رفتم. ظهر برگشتم خانم با آرامی از من پرسید: چرا صاحبخانه می گوید تخلیه کنیم؟ گفتم صاحبخانه به پول احتیاج دارد خانم چیزی نگفتند اما من از ناراحتی خانم به شدت اندوهگین شدم عصر آنروز پس از پایان درس در صحن حرم حضرت معصومه نشسته بودم دو نفر نزد من آمدند پرسیدند ببخشید آقا سید روح الله شما هستید؟ گفتم بله گفتند ما از اصفهان آمده ایم و به زیارت عتبات می خواهیم مشرف شویم. مقداری پول داریم میخواهیم آنرا نزد شما امانت بگذاریم. اگر مقدر شد از عتبات به مکه می رویم که یکسالی می کشد. اگر هم نرفتیم 6 ماه دیگر بر می گردیم. پرسیدند: چرا مرا
انتخاب کرده اید؟ گفتند از هرکس پرسیدیم پول را نزد چه کسی به امانت بگذاریم شما را معرفی کردند. پاسخ من منفی بود. آن ها اصرار کردند مسافریم و به همین منظور از اصفهان به قم آمده ایم. و اگر قبول کنید مشکل ما حل می شود.من پذیرفتم بلافاصله چهره خانم در نظرم مجسم و تعویض خانه و … که ممکن است این پول بتواند مشکل خانه را حل کند. به آنها گفتم آیا مجازم در پول تصرف کنم. آنها گفتند بله. اختیار آنرا دارید. پول را گرفتم و شمردم دقیقا همان مقدار بود که می بایست به صاحبخانه بدهم نه یک ریال کمتر و نه یک ریال بیشتر! آنها رفتند و من نزد صاحبخانه رفتم. و قسط اول را دادم. پس از آن با خود گفتم باید به فکر تهیه این پول باشم که هنگام بازگشت آن ها آماده باشد. فردای آن روز, توسط مسافری که از مشهد آمده بود به آقای پسندیده اخوی حضرت امام پیغام دادند ملکم را فروخته و پولش را برایم بفرستند. چند ماهی طول می کشید تا ملک به فروش رود آقای پسندیده که تا آن موقع چنین درخواستی از من نشنیده بود فهمید که من در وضع دشواری قرار گرفته ام, بنابراین همسر ایشان متقاضی خرید خانه می شود. اتفاقا فردای همان روز یکی از اهالی خمین قصد زیارت مشهد را  داشت برای خداحافظی نزد آقای پسندیده می رود. ایشان هم پول رابه وی داده و می گوید به دست فلانی (امام) برسان.این مقدار موجود بود و در فرصت دیگر باقی را خواهم فرستاد. وجه ارسالی  دقیقا همان اندازه مبلغ امانت بود . پول را گرفتم و زیر تشک گذاشتم. طولی نکشید آن دو اصفهانی که رفته بودند تا دست کم شش ماه دیگر برگردند, آمدند و گفتند: مقدمات   سفرمان فراهم نشد و نتوانستیم برویم. آمده ایم تا امانت خود را پس بگیریم. من هم دست کردم زیر تشک و پول را به آن ها دادم. آن ها هم تشکر و خداحافظی کردند و رفتند. مبهوت در فکر فرو رفتم که اگر این پول از خمین به دست من نرسیده بود, نزد آ ن ها شرمنده می شدم و همین طور اگر امانت ها نبود من تصمیم به خرید خانه نمی گرفتم … ضمنا قیمت خانه در سال 1313 اجاره اش 1500 تومان و مبلغ خرید ان 16500 تومان بود.
آری: من یتق الله یجعل له مخرجاً
هر که تقوای خدا پیشه کند خداوند برایش ادر مشکلات گریزگاهی قرار می دهد و از جایی که گمان نمی برد روزی ا را می دهد ! سوره طلاق آیه 9
اقلیم خاطرات, دکتر فاطمه طباطبایی  همسر حاج سید احمد , نشر پژوهشکده انقلاب اسلامی امام خمینی, چاپ دوم, 1390 با کمی الحاق و اختصار در تکثیر این برگه به اقتضای امر به معروف کوشا باشید.
09121521347 سامانه انتقادات و پیشنهادات
alirezafander@yahoo.com

علیرضا فاندر